عبیدالله بن حرّ جُعفی؛ فردی که از بیعت نکردن با امام حسین (ع) پشیمان شد
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۰۷۰۲۴
یکی از افرادی که در جریان واقعه عظیم کربلا به دعوت امام حسین علیهم السلام پاسخ منفی داد عبیدالله بن حرّ جُعفی است و با وجود این که ساکن کوفه بود سپس، به شام نزد معاویه رفت. چون در برخی از منابع تاریخی گفته شده است که طرفدار عثمان بود و پس از قتل او به معاویه پیوست.
هنگامی که معاویه از دنیا رفت، به محض این که متوجه شد امام حسین (ع) تصمیم دارند به کوفه بیایند از این شهر خارج شد تا با حضرت سیدالشهداء (ع) روبرو نشود، اما در نزدیکی شهر کربلا بود که با امام حسین (ع) مواجه شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفته شده است که امام حسین (ع) به خیمه عبیدالله رفتند و پس از سپاس خداوند متعال به او فرمودند: «ای مرد، در گذشته خطای بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مواخذه میکنند، آیا نمیخواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جدّ من روز قیامت، نزد خداوند متعال شفیع تو باشد؟» و عبیدالله در پاسخ به حضرت سیدالشهداء (ع) گفت: یابن رسول الله! اگر به یاری شما آیم، همان اول کار، پیش روی شما کشته میشوم و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب را بگیرید، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته است مگر این که به آن رسیده و هیچ کس در طلب من نیامده مگر این که از او سبقت گرفته و نجات یافته ام. که امام حسین علیهم السلام از او روی برگرداندند و فرمودند: نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» و سپس، این آیه از سوره کهف را خواندند که «ما گمراهان را به یاری خود نمیطلبیم.
اما از این جا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را در آتش جهنم میاندازد و هلاک میشود.
عبیدالله پس از واقعه عظیم کربلا از این که دعوت امام حسین علیهم السلام را نپذیرفت و به یاران حضرت سیدالشهداء (ع) نپیوست به شدت پشیمان شد و خود را سرزنش کرد و حتی شعری سرود: آه از حسرتی که تا زنده ام در میان سینه و گلویم در جریان است.
محمدحسین رجبی دوانی، پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: سومین زیارتی که در نقلهای تاریخی و مقاتل ثبت شده است مربوط به عبیدالله بن حرّ جعفی است. او از رجال و از رئیسان قبیله بنی جعفی از قبایل مهم کوفه بود و این فرد هنگامی که کوفیان، امام حسین علیهم السلام را به شهر خود دعوت کردند عبیدالله بن حرّ از کوفه خارج شد. چون میدانست که امام حسین علیهم السلام به سوی کوفه روانه هستند و با توجه به تغییر اوضاع و احوال که ابن زیاد به این شرح آمده و بر اوضاع مسلط شده است درنظر داشت به جایی برود که مجبور نشود به یاری امام حسین (ع) برود یا مجبورش کنند به جنگ آن حضرت علیهم السلام برود.
این پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: عبیدالله بن حرّ در عین این که رئیس قبیله بود شاعر زبردستی هم بود و به کربلا که رسید خودش و افراد قبیله اش، مزار مطهر امام حسین (ع) را زیارت کردند و شعر بسیار زیبایی در پشیمانی خود سرود و در آن جا گریست و از این که امام حسین (ع) را یاری نکرده بود ابراز ندامت زیادی کرد که دیگر برای او سودی نداشت. اگرچه او فرد مثبتی نبود، اما کسی بود که در چنین موقعیتی به صورت رسمی و آشکار به زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) با افراد قبیله خود آمده و نام خود را در تاریخ ثبت کرده است.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترتمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اربعین حسینی کربلای معلی شهادت امام حسین ع امام حسین علیهم السلام حضرت سیدالشهداء عبیدالله بن حر امام حسین امام حسین ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۰۷۰۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصههای رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود، اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»